سکوتم را باور نکن من بی تو راحت نیستم
بهترين هديه شما به ما نظرات گل شما هستندپس دوستان ما رو از نظراتتون بي نصيب نكنيد !
رمانتیک باشید

• گاهی اوقات من یک پیام عاشقانه برای همسرم روی میز

صبحانه اش می نویسم. مخصوصا روز ولنتاین با برش های

نان روی میز صبحانه علاقه ام را به او نشان میدهم.

او با دیدن این پیام عاشقانه لبخندی بر لبانش می نشیند.

• هرچند وقت یکبار روی یک کارت برایش می نویسم

که چقدر دوستش دارم و از او تشکر می کنم که قبل از اینکه بخوابد آن را بخواند.

• همسر من، گاهی اوقات به ماموریت کاری می رود و وقتی که برمی گردد

به او هدیه کوچکی می دهم. هدیه را روی میز آشپزخانه می گذارم و منتظر

می مانم  تا متوجه اش شود. هدیه ای که برایش تهیه می کنم می تواند

عطر مورد علاقه اش، گل طبیعی، یا حتی یک تکه وسیله زینتی که خودم درستش کردم باشد.

•  من گاهی اوقات نوشته های عاشقانه، را در کشوی لباسهای

همسرم می گذارم. او هرگز نمی تواند پیش بینی کند که دفعه

بعد چه چیزی خواهد دید. او بعد از دیدن نوشته های

من آن را بر می دارد و می داند که کار من است.

• من روی آینه برای همسرم می نویسم دوستت دارم تا هروقت سراغ آینه رفت آن را ببیند.



زندگی را راحت بگیرید

• شوهر من هر شب خمیردندان را روی مسواکم

می ریزد و روی سینک می گذارد. او بهترین شوهر دنیا است.

• من لیست کانال های تلویزیون را به ترتیب علائق شوهرم تنظیم می کنم

مثلا اول کانالی که بیشتر فیلم پخش می کند و سپس کانال ورزشی.

چون می دانم که او به این دو شبکه علاقه دارد البته این موضوع

را به او نمی گویم. زمانی که کنترل تلویزیون را دستش گرفت کاملا سورپریز می شود.

• قبل از اینکه شوهرم سرکار برود، میز صبحانه را آماده می کند.

برای یک مرد، این واقعا قدم بزرگی است.

•  شوهر من هر روز صبح زود بیدار می شود. با وجود اینکه کارش

ساعت ۹ شروع می شود و می توانید دیرتر از من بیدار شود اما اینگونه نیست.

وقتی که من آماده شدم، همسرم سه فرزندمان را به سمت ماشینش

می برد تا آنها را برساند. برای من این کار بهترین روش است

که نشان می دهد او همه ما را عاشقانه دوست دارد.



قدردانی تان را نشان دهید

• وقتی که من و همسرم با دوستانمان بیرون می رویم

من واقعا به خودمان افتخار می کنم حتی اگر او درمورد

چیزهای کوچکی از من صحبت کند.

•  هر روز صبح قبل از اینکه من از خواب بیدار شوم

همسرم دو عدد حوله تمیز برایم آماده می کند

تا وقتی که حمام رفتم حوله ام آماده باشد. یک حوله

بزرگ برای بدنم و یک حوله کوچکتر برای موهایم.

با در آغوش گرفتن همسرتان از او تشکر و قدردانی کنید

اولین اعتراضی که بیشتر از بقیه از مردان می شنویم این است

که آنها می گویند ما برای کاری که انجام می دهیم قدردانی نمی شویم.

دفعه بعد که شوهرتان برای بردن زباله ها به بیرون از خانه رفت

برای ۳۰ ثانیه هم که شده او را در آغوش بگیرید و از او قدردانی کنید.

مردان فوق العاده تحت تاثیر این روش قرار میگیرند.

•  زمستان ها موقع صبح، من ماشین شوهرم را استارت

می زنم تا زمانی که می خواهد سرکار برود ماشینش گرم شده باشد.



نشانه های عشق و صمیمیت را از خودتان به جا بگذارید

• صفحه موبایل همسرتان را عوض کنید تا هروقت

به گوشی اش نگاه کرد جمله دوستت دارم را بخواند.

• من و همسرم ایمیل های کوتاهی برای همدیگر می فرستیم

تا به همدیگر نشان دهیم که در هر لحظه چه حسی نسبت به یکدیگر داریم.

یکبار او برای من نوشت: آهنگ یک خواننده مرا یاد تو می اندازد.

حالا هرموقع که من آن را گوش می کنم متوجه می شوم چقدرشوهرم مرا دوست دارد.

•  شوهر من ساعت ۵:۳۰ صبح بیدار می شود،

اما شب قبل لباسهایش را از داخل کمد و کشویش بیرون می آورد

تا صدای باز و بسته شدن آنها مرا بیدار و اذیت نکند. به نظر شما این عشق نیست؟!



یک پیام رمزدار بفرستید

• روی دیوار هال تا دیوار اتاق خواب

نوشته ای دنباله دار برای همسرتان بنویسید.

• هر روز صبح که شوهرم سر کار می رود سه بار برایم بوق می زند.

با این کار به من نشان می دهد که دوستت دارم.



پنج شنبه 28 / 7 / 1390برچسب:, :: 8:41 AM :: نويسنده : محسن باراني* نديم پرور

در شب های خوشبختی تو سهم من تنهایی است در دل من اما فقط آرزوی توست

تولدت مبارک . . .

.

.

.

همیشه به قداست چشمهای تو ایمان دارم چه کسی چشمهای تو را رنگ کرده است

چه وقت دیگر گیتی تواند چون تویی خلق کند؟فرشته ای فقط در قالب یک انسان

فقط ساده می توانم بگویم تولدت مبارک

.

.

.

تمام دارایی من قلبی است که در سینه دارم و برای تو می تپد ، آن را به تو تقدیم میکنم

تولدت مبارک

.

.

.

دلم میخواد بدونی تو این همه ستاره / هیچ کی اندازه ی من نگاتو دوست نداره

تولدت پر از نور خوش اومدی ستاره / اگرچه از راه دور هیچ فایده ای نداره . . .

.

.

.

امشب دامن تو پر از هدیه های کوچک و بزرگ می شود

اما من هیچ ندارم که به تو هدیه دهم

جز دلی که به من پس دادی

تولدت مبارک . . .

.

.

.

امشب شب تولد توست

تو یک سال بزرگتر شدی

و عشق من یک سال در دلت کوچکتر

من اما هیچ وقت شب تولدت با تو نبودم

من هیچ وقت در دلت نبودم . . .

تولدت مبارک

.

.

.

از روزی که صدایت در وجودم طنین انداز شد،شتاب تپیدن قلبم رو به فزونی یافت

امروز ثانیه ها نام تو را فریاد می زنند و من در اوج عشق

خود را در پستوی زمان تنها حس نمی‌کنم . . .

تولدت مبارک

.

.

.

امروز روز تولد توست و من هر روز بیش از پیش به این راز پی میبرم

که تو خلق شده ای برای من تا زیباترین لحظه ها را برایم بسازی . . .

تولدت مبارک

.

.

.

تمام دقایق مانده از عمرم به همراه زیبا ترین بوسه های عاشقانه

هدیه ای برای روز تولد تو . . .

لمس بودنت مبارک

.

.

.

در شب زیبای میلادت تمام وجودم را که قلبی ست کوچک

در قالب قابی از نگاه تقدیم چشمان زیبایت میکنم

و با بوسه ای عاشقانه تولدت را تبریک می گویم

آغاز بودنت مبارک

.

.

.

ای زیبا ترین ترانه ی هستی ، بدان که شب میلادت

برایم ارمغان خوبی ها و زیبایی هاست

پس ای سر کرده ی خوبی ها میلادت مبارک . . .

.

.

.

سوسوی ستارگان آسمان در التهاب آمدن توست

آمدی و آسمان و زمین را برایم بهشت کردی

تنها ستاره ی آسمان دلم تولدت مبارک . . .

.

.

.

سالیان درازی است که در گلخانه دلم گل محبتی را که خودت کاشته‌ای آبیاری می‌کنم

تولد مهربان ترین گل دنیا مبارک . . .

.

.

.

پلک جهان می پرید

دلش گواهی میداد

اتفاقی می افتد

اتفاقی می افتد

و

فرشته ای از آسمان فرود آمد

تولدت مبارک

.

.

.

سبز ترین خاطرات ازآن کسانیست که ، در ذهنمان عاشقانه دوستشان داریم

تولدت مبارک

.

.

.

امروز خورشید شادمانه‏ ترین طلوعش را خواهد کرد و دنیا رنگ دیگری خواهد گرفت

قلبها به مناسبت آمدنت خوشامد خواهند گفت

فرشته آسمانی سالروز  زمینی شدنت مبارک . . .

.

.

.

و تو آن شبنم عشقی که با آمدنت به روزگار تیره و تارم رنگ مهر و وفا بخشیدی . . .

.

.

.

دفترچه ی خاطرات قلبم را که خالی از عشق و یکرنگی بود

سرشار از عشق و محبت کردی  ، نازنیم ، زیباترینم

حضور گرم و همیشگی ات را هزاران هزار بار سپاس می گویم

تولدت مبارک

.

.

.

هر انسان لبخندی از خداست و تو زیبا ترین لبخند خدایی

بهانه زندگیم تولدت مبارک . . .

.

.

.

امشب تولد توست

و باز من کنارت نیستم

امشب تو شادمانی و باز در دلت نیستم

تولدت مبارک . . .

.

.

.

می آیی

با خواهش این و آن

در پوشش آرزوهای دیگران

می روی

با هزار آرزوی گران

برای خود

نه برای دیگران

تولدت مبارک

.

.

.

این چندمین تولد توست؟

و چندمین انبساط مجدد کائنات؟

این جندمین بارخلقت است؟

و چندمین انفجار سکوت؟

چندمین لبخند آفرینش؟

خورشید را چندمین بار است که میبینی؟

و پروانه ساعتها چندمین بار است که میچرخد؟

و ثانیه چندمین بار است که به احترام تو برمیخیزد؟

چندمین بار است که مجدداً نفس میکشی؟

چندمین دم!؟

چندمین آن!؟

آه که تو چقدر خوشبختی!

و جهان چه پرغوغاست

که بینهایتمین تولد تو را جشن میگیرد . . .

امروز با شکوهترین روز هست روزی که آفریدگار تو را به جهان هدیه داد

و من میترسم به تو تبریکی بگویم که شایسته تو نباشد

به زمین خوش آمدی فرشته ی مهر و زیبایی

تولدت مبارک

.

.

.

دوباره روز تولدت رسید / روزی که غصه سراغم نمیاد

روزی که دستای تنهایی من / بیشتر از همیشه دستاتو میخواد

تولدت مبارک

.

.

.

در باغ جهان، دلم گلی می جوید / امروز گل سپیده ات می روید

امروز دلم دل ای دل ای میخواند / چون میلاد تو را خـدا مبارک گویـد

تولدت مبارک

.

.

.

میلاد تو طلوع نور

در قلبی مه گرفته بود  نفسی گرم در فضای سرد و غریب

گلی شکفته در بهار

تولد یک شعر دلنشین شعری در واژه های نگاهت و در قافیه های کلامت

تولدت مبارک

.

.

.

تو وجودت واسه من یه معجزه ست / مثل تو هیچ کجا پیدا نمیشه

روز میلاد قشنگت میمونه / توی تقویم دلم تا همیشه . . .

تولدت مبارک

.

.

.

روزی که تو اومدی روی زمین / یه فرشته کم شد از آسمونا

مثل گل شکفتی بین آدما / گل سر سبد بودی بین اونا

تولدت مبارک عزیزم

.

.

.

تولد تو تولد من است ، من تمام طول سال بیدار مانده ام

که مبادا روز تولد تو تمام شود ، و من در خواب بمانم

و نتوانم به تو بگویم ، تولدمان مبارک !

.

.

.

روز میلاد توست و من همچنان در آرزوی لحظه ای هستم

که دستانت را بگیرم در چشمانت خیره شوم

تو را در آغوشم بفشارم و با عشق بگویم

تولدت مبارک

.

.

.

وجود زیبایت وارد به دنیا میشود / هدیه سالروزش این آوا میشود

عاشقی چون من بی پروا میشود / در شعر تولد غرق رویا میشود

اینگونه سالی دگر ازعمر تو آغاز میشود

تولدت مبارک

.

.

.

میگویند  آغاز نو شدن آغاز تازه شدن بهار است

اما برای من روز میلاد تو سر آغاز فصلی دگر از زندگیست

تولدت مبارک

.

.

.

باز کن پنجره ها را که نسیم ، روز میلاد اقاقی ها را جشن میگیرد

و بهار ، روی هر شاخه کنار هر برگ شمع روشن کرده است . . .

لمس بودنت مبارک

.

.

.

با من باشی دوست دارم / تنها باشی دوست دارم

امروز روز میلادته / هرجا باشی دوست دارم . . .

تولدت مبارک

.

.

.

روز میلاد تو ، روز صدور شناسنامه عشق است . . .

عشق من تولدت مبارک

.

.

.

اگر باران بودم انقدر می باریدم تا غبار غم را از دلت پاک کنم

اگر اشک بودم مثل باران بهاری به پایت می گریستم

اگر گل بودم شاخه ای از وجودم را تقدیم وجود عزیزت میکردم

اگر عشق بودم آهنگ دوست داشتن را برایت مینواختم

ولی افسوس که نه بارانم نه اشک نه گل و نه عشق اما هر چه هستم دوستت دارم

تولدت مبارک

.

.

.

خدای اطلسی ها با تو باشد / پناه بی کسی ها با تو باشد

تمام لحظه های خوب یک عمر / به جز دلواپسی ها با تو باشد . . .

تولدت مبارک

.

.

.

روز میلاد تو باران آمد روز میلاد تو بود که هوا بوی شبنم وشقایق می داد . . .

میلاد پاکت مبارک

.

.

.

امشب چه ناز دانه گلی در چمن رسید / گویی بساط عیش مداوم به من رسید

نور ستاره ای در شب تولدت / انگار که فرشته ای از ازل رسید . . .

فرشته ی من تولدت مبارک

.

.

.

میدانم امروز بارها و بارها تولدت را تبریک گفته اند

شاید واژه های تبریک آنها را زیباتر بوده اند

اما  با عشقی را که من به همراه تبریکم روانه قلب مهربانت میکنم

قابل قیاس نیست روز میلاد تو روز شکفتن غنچه های مهربانیست ، با تمام وجود دوستت دارم

تولدت مبارک

.

.

.

تولد تو تولد یک زیبایی ، تولد یک بهار تولد آرامش

تولد یک فرشته ، تولد زلالی دریا ، تولد عشق

تمام واژه ها برای توصیف خوبیهای تو حقیرند

و هنوز جمله ای که بشود تورا با آن وصف کرد متولد نشده

تولدت مبارک عزیزم

.

.

.

نازکم روز میلادت مبارک صد سال جاوید باشی

پیوند من و تو نزدیک است

میدانم

قاصدکم تا آن روز سپید باشی

.

.

.

ای ظرافت تپش قلب چکاوک ، تو را بر رفیع ترین قله ی احساسمان قرار داده

و با تمام وجود فریاد بر می آوریم که روشن ترین فرداها تقدیم تو باد . . .

تولدت مبارک

.

.

.

گل غنچه کرد و غنچه شکفت

و خداوند در بهترین روز تاریخ زیباترین هدیه اش را به ما داد

میلادت مبارک

.

.

.

باشی نباشی پیشه من تو بهترین همنفسـی / هرجای دنیا که میری به ارزوهات بـرسی

روز تولد توئه میـلاده هرچی خاطره / روزی که غیره ممکنه هیچ جوری از یادم بره . . .

.

.

.

کدامین هدیه را به قلب مهربانت تقدیم کنیم که خود گنجینه ی زیبایی های عالمی؟

ای شیرینی لطیف ترین سرود طبیعت، چگونه خدا را برای چنین بخشش رنگینی شکر گوییم؟

تولدت مبارک

.

.

.

گاه یک سنجاقک به تو دل می بندد

و تو هر روز سحر می نشینی لب حوض

تا بیاید از راه ، از خم پیچک نیلوفرها

روی موهای سرت بنشیند

یا که از قطره آب کف دستت بخورد

گاه یک سنجاقک

همه معنی یک زندگی است .

تولدت مبارک … سنجاقک زیبای من

.

.

.

ای تنها دلیل رد کردن هر دلیل و ای تنها بهانه ی آوردن هر بهانه

دیوانه ی مهربانی تؤام….

ای بهترین چه خوب شد که به دنیا آمدی و چه خوبتر شد که دنیای من شدی

پس برای من بمان و بدان که تو تنها بهانه برای بودنی

تولدت مبارک

پنج شنبه 28 / 7 / 1390برچسب:, :: 8:32 AM :: نويسنده : محسن باراني* نديم پرور

اس ام اس سركاري جديد . . .


تقصیر هیچکس دیگه نیست ، قصه ما تموم شده

حیف همه خاطره ها ، به پای کی حروم شده . . .

 

 

.

.

.

اگر پنهانی از چشمم ولی در خاطرم هستی

وفا دارم به عهد خود اگر اهل وفا هستی . . .

.

.

.

دوست داشتن ، بهترین شکل مالکیت

و مالکیت بدترین شکل دوست داشتن است . . .

.

.

.

خوب گوش کردن را خوب بیاموزیم

گاه فرصتها بسیار آهسته در میزنند . . .

.

.

.

اگر یک روز هیچ مشکلی سر راهم نبود ، میفهمم که راهم را اشتباه رفته ام . . .

.

.

.

وقتی از شادی به هوا میپری ، مواظب باش کسی

زمین رو از زیر پاهات نکشه

.

.

.

تو مپندار که من یاد تو را خواهم برد

من بدون تو به یک پلک زدن خواهم مرد

 

همیشه با کسی رفاقت کن و دوست باش

که وقتی دعوات شد زورت بهش برسه و بتونی بزنیش !!!

.

.

.

وقتی پیر میشی ، ممکنه موهاتو از دست بدی یا امکان داره

دندون هات خراب بشه و از دست بره ، ولی زیبائیت رو از دست نمیدی

چون آدم چیزی رو که نداره ، هیچوقت از دست نمیده !!!

.

.

.

زبونی که نگه دوست دارم به درد بستنی لیسیدن میخوره !

پس

د

و

س

ت

د

ا

ر

ولش کن ! بستنیش خوشمزه تره !!!

.

.

.

عروسک قشنگ من قرمز پوشیده / تو رختخواب مخمل آبی خوابیده

عروسک من ، چشماتو باز کن / اس ام اس تو حالا نگاه کن !

عروسکم اوسگل شدی ، برو لالا کن !!!

.

.

میدونی سلول های مغزت چقدره !؟

1کی؟

2تا ؟

100تا ؟

شایدم هزار ، شاید هم به میلیون برسه شاید هم به میلیارد

شاید هم اصلا سلول نداشته باشی ! چون نمیدونی من الان سر کارت گذاشتم !!!

.

.

.

هوا شناسی اعلام کرد : اوه اوه چقدر هوا سرده !!!

.

.

.

bbc

euro news

cnn

ibc

mbc

aljazire

alarabi

shabake khabar

همه اعلام کردن که تو منو خیلی دوست داری !

آره ؟ ؟ ؟ خوب به خودم میگفتی !!!

.

.

.

همیشه مثل آفتابه قابل اعتماد باش !

که مردم همه چیزشان را به تو نشان دهند !!!

.

.

.

مامانه داشته واسه بچه اش لالائی میخونده

بعد از 15 دقیقه بچه میگه :

خوب دیگه مامان خفه شو میخوام بخوابم !!!


پنج شنبه 28 / 7 / 1390برچسب:, :: 8:27 AM :: نويسنده : محسن باراني* نديم پرور

شاعر میگه که :

تقلب توانگر کند مرد را / تو خر کن دبیر خردمند را !

.

.

.

قانون پایستگی واحد :

واحد ها نه از بین میروند و نه پاس میشوند

بلکه از ترمی به ترم دیگر انتقال میابند !

.

.

.

این منم ، تازه از سر جلسه امتحان بلند شدم

همه چی عادیه ، هیچ چیز غیر طبیعی نمیبینید !

پوشک دانشجویان ایزی لایف مخصوص امتحانات !

.

.

.

شیر یا خط دانشجویی :

اگه شیر اومد میخوابم !

اگر خط اومد فیلم میبینم !

اگه راست ایستاد درس میخونم !!

.

.

.

تقلب چیست !؟

یک سری اعمال ننگین در صورت با عرضه بودن واین کاره بودن

شخص امتحان دهنده آخر عاقبت خوش وخرمی دارد.نوعی هلو برو تو گلو  !

.

.

.

یه تعریف دیگه ار تقلب !

۱٫یک روش غیر اصولی و ناجوانمردانه برای نتیجه گرفتن در امتحان

۲٫تنها روش اصولی و مبتنی بر عقل برای نتیجه گرفتن در امتحان !

.

.

.

تعریف مراقب :

موجودی ستم کار و ریا پیشه که متاسفانه چشم و گوش و باقی حواس را هم دارد !

سیستمی که نقش دزدگیرمنازل را سر جلسه ایفا میکند !

گالری ضدحال ! موجودی که  روی سینه اش نوشته شده : من مراقبم،شما چطور!؟

یک نوع تله موش زنده !

.

.

.

دعای پاس کردن ترم ! :

الهی ادرکنی پاساً ترمی بالنمراتِ دهی وگاهِ دوازدهی

والحفظ من مشروطی والفلخِ اُستادی والغوِ امتحانی برحمهِ !

.

.

.

تعریف دانشجو :

موجودی است نحیف و لاغر که از تخم مرغ و گوجه تغذیه میکند !

معمولا افسرده است ! و دشمنی عجیبی با کتاب دارد !

مخصوصا شب امتحان !

.

.

.

یه تعریف دیگه از دانشجو ! :

فردی که به دنبال علم آموزی و تولید علم است

ها ایی دانشجو که وگفتی ینی چه؟؟؟!!!!

.

.

.

اگر دیدی جوانی بر درختی تکیه کرده

بدان امتحان دارد و هیچ کاری نکرده !

.

.

.

این روزها هیشکی درس نمیخواند !

شما چطور!؟

.

.

.

تعریف استاد :

منبع علم ، ژنراتور دانش ، نیروگاه انسانیت ، تبلوردانایی ، کوه توانایی ، مایه افتخارما

بابا تو  دیگه کی هستی ترین موجود عالم ، خودصفا ، اندوفا ، دارنده انواع  واقسام شفا

ضدجفا ، یاری گر ضعفا ، معلم الخلفا !

.

.

.

تو باهوشی تو حافظه خوبی داری مطمئنم قبول میشی.

.پیامک تلقینی ، شاید فرجی شد!

.

.

.

درس خواندن چقدر دلگیر است / در اتاقی که از تو خسته شده

گوش دادن به تیک تاک زمان / زل زدن به کتاب بسته شده !

.

.

.

دعای شب امتحان

الدعا فی لیالیّ الامتحانیه

اللهم اهد کل الشّوت و المشنگ، لا یعلم من دروسهُ بقدر بز اخفش.

آمین یا کاشف المضطربین فی اللیالی الامتحانیه !

.

.

.

هان ای کسانی که  ازکتاب هایتان به عنوان اشیائی دکوری استفاده کرده اید

اکنون فقط یک معجزه می تواند کارنامه شما را زیر و رو کند !

ستاد ایجاد رعب و وحشت شب امتحان !

.

.

.

راه مبارزه با خواب شب امتحان :

۱ – استفاده از چوب کبریت بین پلک بالا و پایین !

۲- نوشیدن قهوه و چای پر رنگ به مقدار فراوان !

۳ _ بهره گیری از آب یخ

۴_ اقدام به خود زنی !

.

.

.

توصیف شب امتحان

شب سوانح وسوختگی آنجای دانشجو.شبی که در آن  نسکافه و قهوه از والیوم ده هم خواب آورتر می شوند

شب رقص وپایکوبی کلمات جزوه وکتاب  بر روی سسلسله اعصاب محیطی ومرکزی دانشجو !

.

.

.

«دلم شور می زنه، هیچی بلد نیستم، بعیدمی دونم بتونم کل کتاب رو بخونم،

شب ها کابوس امتحانو می بینم و از خواب می پرم و . . . !

از دفتر خاطرات یک  دانش آموز / دانشجوی  تنبل !

.

.

.

من هنوز یک دور هم کتاب رو نخوندم !

شما چطور!؟

.

.

.

حالا  وقت برای درس خوندن داریم، کووو. . .تا فردا

زمزمه های  شیطانی شب امتحان !

.

.

.

اگر میخواهید در امتحانات موفق شوید :

به نکات زیر توجه کنید !

کره خر به جای اینکه راه بیفتی دنبال من بیایی پایین بشین درستو بخون تا موفق بشی !

.

.

.

الا یا ایـها ممتحنون  /  چـرا هستیـد نگرون؟

بشینید و بخوانیدو بدانید / که امتحان فردا هست آسون!

.

.

.

امتحان بدون تقلب مثل کریسمس بدون درخت است !

(کی اس الیت)

.

.

.

فقط سوپ کلم است که حال آدم را بیشتر از امتحان بهم میزند !

آلبرت انیشتین

.

.

.

امتحان  اولین گام در جهت شروع چاپلوسی پیش استاد برای نمره ی ده گرفتن است !

کامی نیک صالحی

.

.

.

توصیف روزامتحان:

،لحظه ای که  درآن دانشجومی خواهد سر به تن عالم آدم نباشد.

و درآن نگاه ها عمیق می شوند !

.

.

.

چیه؟ پریدی رو گوشی ببینی  کی اس ام اس داده ؟ این جای درس خوندنته ؟

هنوز که نرفتی د برو د .. دههه !

پنج شنبه 28 / 7 / 1390برچسب:, :: 8:20 AM :: نويسنده : محسن باراني* نديم پرور

بوسه یعنی عشق خالی از گناه. بوسه یعنی قلب تو از آن من. بوسه یعنی تو همیشه مال من!

 

&&&&&

 

کدوم رو دوست داری برات بفرستم !؟
قل(ب)م !؟
ر(و)حم !؟
ج(س)مم !؟
یا حروف توی پرانتز !!؟

 

&&&&&

 

آرام بخوان ، چون اهسته نوشتم / با دل بخوان ، چون با دل نوشتم

دوستت دارم . . .

 

&&&&&

 

در سینه دلی به وسعت غم دارم / بر زخم دلم نیاز مرهم دارم
هر چیز برای خود فراهم کردم / در زندگی ام تو را فقط کم دارم . . .

 

&&&&&

 

گر جفای روزگار تکه کند قلب مرا، روی هر تکه نویسم اسم زیبای تو را.


وسه یعنی وصل شیرین دو لب

بوسه یعنی عشق ، در اعماق شب

بوسه یعنی مستی از اعماق عشق

بوسه یعنی آتش و گرمای تب

 

&&&&&

 

دلتنگ بودن در کنارت
از جام
عشقت،سر کشیدن
با بوسه های گرم مهرت
از کنج غمها، پر کشیدن

 

&&&&&

 

زیباترین حکمت دوستی به یاد هم بودن است، نه در کنار هم بودن…

 

&&&&&

 

لنگر عشق زدم بر دل طوفانی تو / تکیه گاهم شده است ساحل بارانی تو …

 

 

&&&&&

 

مصرعی از قلب من ، با مصرعی از قلب تو / شاه بیتی میشود در دفتر و دیوان عشق

 

 

عزیزان نظر گلتونو فراموش نکنید

پنج شنبه 28 / 7 / 1390برچسب:, :: 8:15 AM :: نويسنده : محسن باراني* نديم پرور

من چیستم؟
لبخند پر ملامت پاییزی غروب در جستجوی شب
که یک شبنم فتاده به چنگ شب حیات ، گمنام و بی نشان
در آرزوی سر زدن آفتاب مرگ

Man chistam?
Labkhande por malamate payizi ghoroob dar jostejooye shab
Ke yek shabnam fetade be chang shab hayat , gomnamo bi neshan
Dar arezooye sarzadane aftabe marg


-----------------------------------------------

چه امید بندم در این زندگانی
که در نا امیدی سر آمد جوانی
سرآمد جوانی و ما را نیامد
پیام وفایی از این زندگانی


Che omid bandam dar in zendegani
ke dar na omidisar amad javani
Sar amad javani va mara nayamad
payame vafayi az in zendegani

-----------------------------------------------

عشق تنها کار بی چرای عالم است ، چه ، آفرینش بدان پایان می گیرد

Eshgh tanha kare bi cheraye alam ast , che , afarinesh bedan payan migirad

-----------------------------------------------

آیا در این دنیا کسی هست بفهمد
که در این لحظه چه می کشم ؟ چه حالی دارم؟
چقدر زنده نبودن خوب است ، خوب خوب خوب

Aya dar in donya kasi hast befahmad
ke dar in lahze che mikesham? che hali daram?
Cheghadr zende naboodan khoob ast , khoob khoob khoob

-----------------------------------------------

هنگامی دستم را دراز کردم که دستی نبود
هنگامی لب به زمزمه گشودم که مخاطبی نداشتم
و هنگامی تشنه آتش شدم،
که در برابرم دریا بود و دربا و دریا ...!

Hengami dastam ra deraz kardam ke dasti nabood
Hengami lab be zemzeme goshoodam ke mokhatabi nadashtam
va hengami teshneye atash shodam ,
Ke dar barabaram darya boodo darya va darya darya ...!g


-----------------------------------------------

از دیده به جاش اشک خون می آید
دل خون شده ، از دیده برون می آید
دل خون شد از این غصه که از قصه عشق
می دید که آهنگ جنون می آید

Az dide be jaye ashk khoon miayad
Del khoon shode , az dide boroon mi ayad
Del khoon shod az in ghe


-----------------------------------------------

حرف هایی هست برای نگفتن و ارزش عمیق هر کسی به اندازه ی حرف هایی است که برای نگفت دارد

Harf hayi hast baraye nagoftan va arzesh amighe har kasi be andazeye harfhayi ast ke baraye nagoftam darad

-----------------------------------------------

چو کس با زبان دلم آشنا نیست
چه بهتر که از شکوه خاموش باشم
چو یاری مرا نیست همدرد ، بهتر
که از یاد یاران فراموش باشم

Cho kas ba zabe delam ashena nist
Che behtar ke az shekve khamoosh basham
cho yari mara nist hamdard , behtar
ke az yade yaran faramoosh basham

-----------------------------------------------

دلی که عشق ندارد و به عشق نیاز دارد،
آدمی را همواره در پی گم شده اش،
ملتهبانه به هر سو می کشاند

Deli ke eshgh nadarad ve be eshgh niyaz darad,
Adami ra hamvare dar paye gomshode ash,
Moltahebane be har soo mikeshanad

-----------------------------------------------

مهربانی جاده ای است که هرچه پیش می روند ، خطرناک تر می گردد

Mehrabani jade e ast ke harche pishtar miravand , khatarnaktar migardad

-----------------------------------------------
پنج شنبه 28 / 7 / 1390برچسب:, :: 8:9 AM :: نويسنده : محسن باراني* نديم پرور

شوقی، که چو گل دل شکفاند، عشق است

ذهنی، که رموز عشق داند، عشق است

مهری، که تو را از تو رهاند، عشق است

لطفی، که تو را بدو رساند، عشق است
*عراقی*

 

-_-_-_-_-_-_-_-_-_بیا تو لاو دات کام_-_-_-_-_-_-_-_-_-  

چشمت که فسون و رنگ میبارد ازو
افسوس که تیر جنگ میبارد ازو

بس زود ملول گشتی از هم نفسان
آه از دل تو که سنگ میبارد ازو

حافظ....

 

-_-_-_-_-_-_-_-_-_بیا تو لاو دات کام_-_-_-_-_-_-_-_-_-  

گویند بهشت و حور و کوثر باشد
جوی می و شیر و شهد و شکر باشد

پر کن قدح باده و بر دستم نه
نقدی ز هزار نسیه خوشتر باشد

 

-_-_-_-_-_-_-_-_-_بیا تو لاو دات کام_-_-_-_-_-_-_-_-_-  

من آن ابرم که می خواهد ببارد
دل تنگم هوای گریه دارد
دل تنگم غریب این در و دشت
نمی داند کجا سر می گذارد
ابتهاج

 

-_-_-_-_-_-_-_-_-_بیا تو لاو دات کام_-_-_-_-_-_-_-_-_-  

عشق رخ یار بر من زار مگیر
بر خسته دلان رند خمار مگیر

صوفی چو تو رسم رهروان می دانی
بر مردم رند نکته بسیار مگیر

حافظ

 

-_-_-_-_-_-_-_-_-_بیا تو لاو دات کام_-_-_-_-_-_-_-_-_-  

با دوست چنانکه اوست می‌باید داشت
خونابه درون پوست می‌باید داشت

دشمن که نمی‌توانمش دید به چشم
از بهر دل تو دوست می‌باید داشت

سعدی

 

-_-_-_-_-_-_-_-_-_بیا تو لاو دات کام_-_-_-_-_-_-_-_-_-  

من حاصل عمر خود ندارم جز غم
در عشق ز نیک و بد ندارم جز غم

یک همدم باوفا ندارم جز درد
یک مونس نامزد ندارم جز غم

حافظ

 

-_-_-_-_-_-_-_-_-_بیا تو لاو دات کام_-_-_-_-_-_-_-_-_- 

در زدم او گفت جانم کیستی؟

گفتمش تو عاشق من نیستی؟

گفت نه، اما ببینم تا به کی٬

پشت این در منتظر می ایستی؟

 

-_-_-_-_-_-_-_-_-_بیا تو لاو دات کام_-_-_-_-_-_-_-_-_- 

شبی پر کن از بوسه ها ساغرم...

به نرمی بیا همچو جان در برم...

تنم را بسوزان در آغوش خوش...

 که فردا نیابند خاکسترم...!

 

-_-_-_-_-_-_-_-_-_بیا تو لاو دات کام_-_-_-_-_-_-_-_-_-  

 

سیه چشمی به کار عشق استاد،

به من درس محبت یاد می داد...

مرا از یاد برد آخر ولی من٬

به جز او عالمی را بردم از یاد...

 

-_-_-_-_-_-_-_-_-_بیا تو لاو دات کام_-_-_-_-_-_-_-_-_- 

 

چو ماه از کام ظلمت ها دمیدی...

جهانی عشق در من آفریدی...

دریغا، با غروب نابهنگام...

مرا در دام ظلمت ها کشیدی...

 

-_-_-_-_-_-_-_-_-_بیا تو لاو دات کام_-_-_-_-_-_-_-_-_- 

 

مرا عمری به دنبالت کشاندی...

سرنجامم به خاکستر نشاندی...

ربودی دفتر دل را و افسوس...

 که سطری هم از این دفتر نخواندی...!!!

 

-_-_-_-_-_-_-_-_-_بیا تو لاو دات کام_-_-_-_-_-_-_-_-_- 

 

پنهان می شوم

در گندمزار چشمانت

چه زود فصل درو می رسد

من پنهان می شوم

و تو

در لابه لای خرده داسها

گم شده ای...

 

-_-_-_-_-_-_-_-_-_بیا تو لاو دات کام_-_-_-_-_-_-_-_-_- 

 

دیروز تمام خاطرات با تو بودن را دور ریختم...

امروز هر چه می گردم خودم را پیدا نمی کنم...

 

-_-_-_-_-_-_-_-_-_بیا تو لاو دات کام_-_-_-_-_-_-_-_-_- 

 

بغض کن اما نبار، خشک شو اما نریز، دیر کن اما بیا......

 

-_-_-_-_-_-_-_-_-_بیا تو لاو دات کام_-_-_-_-_-_-_-_-_- 

 

تو مرا فریاد کن ای هم نفس ...

این منم آواره ی فریاد تو ...

این فضا با بوی تو آغشته است ...

آسمانم پر شده از یاد تو ...

 

-_-_-_-_-_-_-_-_-_بیا تو لاو دات کام_-_-_-_-_-_-_-_-_- 

 

 بنام انکه اشک راآفريد تا آتش جنگلهاي عشق را خاموش کند

 

-_-_-_-_-_-_-_-_-_بیا تو لاو دات کام_-_-_-_-_-_-_-_-_- 

 

سکوت تنها دوستي است که هرگز خيانت نمي کند

عشق تنها ميکروبي است که از راه چشم سرايت مي کند

 

-_-_-_-_-_-_-_-_-_بیا تو لاو دات کام_-_-_-_-_-_-_-_-_- 

 

گر تو را با ما تعلق نیست ، مارا شوق هست

گر تو را بی ما صبوری هست ، ما را تاب نیست . . .

-_-_-_-_-_-_-_-_-_بیا تو لاو دات کام_-_-_-_-_-_-_-_-_-


پنج شنبه 28 / 7 / 1390برچسب:, :: 8:7 AM :: نويسنده : محسن باراني* نديم پرور

عشق گناه نیست اما من در میان مردمانی زندگی می کنم که عشق را گناه و عاشق را گناهکار می دانند ، عشق را جرم و عاشق را مجرم می دانند ، عزیزم عاشق نشو چون مجازات تو اعدام است .
 
-_-_-_-_-_-_-_-_-_بیا تو لاو دات کام_-_-_-_-_-_-_-_-_-

من در سرزمینی زندگی می کنم که دویدن سهم کسانی است که نمی رسند و رسیدن حق کسانی است که نمی دوند .
 
-_-_-_-_-_-_-_-_-_بیا تو لاو دات کام_-_-_-_-_-_-_-_-_-

همچون باران باش ، رنج جدا شدن از آسمان را در سبز کردن زندگی جبران کن .
 
-_-_-_-_-_-_-_-_-_بیا تو لاو دات کام_-_-_-_-_-_-_-_-_-


بلندترین شاخه ی درخت ، یک واژه را می فهمد ، و آن هم تنهاییست .
 
-_-_-_-_-_-_-_-_-_بیا تو لاو دات کام_-_-_-_-_-_-_-_-_-

سکوت عاشق در برابر جفای معشوق ، فقط به خاطر حرمت عشق است .
 
-_-_-_-_-_-_-_-_-_بیا تو لاو دات کام_-_-_-_-_-_-_-_-_-

بی وفایی کن وفایت می کنند ، با وفا باشی خیانت می کنند ، مهربانی گرچه آیینه ی خوشیست ، مهربان باشی رهایت می کنند .
 
-_-_-_-_-_-_-_-_-_بیا تو لاو دات کام_-_-_-_-_-_-_-_-_-


بمون بگو چکار کنم ، دنیا پر از درد و غمه ، تموم زندگیم تویی ، تو هم که اخمات تو همه !
 
-_-_-_-_-_-_-_-_-_بیا تو لاو دات کام_-_-_-_-_-_-_-_-_-

ای اشک ، گرم و آرام ببار بر گونه ی بیمار من ، ای غم ، تو هم لذت ببر از این همه آزار من .
 
-_-_-_-_-_-_-_-_-_بیا تو لاو دات کام_-_-_-_-_-_-_-_-_-

عشق زیباست ، اما وقتی بی وفایی را دیدی ، عشق را مجازات نکن .
 
-_-_-_-_-_-_-_-_-_بیا تو لاو دات کام_-_-_-_-_-_-_-_-_-


وقتی کسی نیست که با دادت برسه ، داد نزن ، شاید از سکوتت بفهمند که چقدر درد و غم تو وجودته !


-_-_-_-_-_-_-_-_-_بیا تو لاو دات کام_-_-_-_-_-_-_-_-_-

 

روی یک طاقچه ی سنگی میون دو قاب رنگی ، بودن من و تو با هم داره تصویر قشنگی ، عکس تو تو قاب خاتم در حصار خالی از غم ، حتی در مرگ تن من نمی گیره رنگ ماتم .
 
-_-_-_-_-_-_-_-_-_بیا تو لاو دات کام_-_-_-_-_-_-_-_-_-


گاهی اوقات آرزو می کنم ای کاش تک پرنده ی عاشقی بودم که میان صدها هزار پرنده بتوانم به قله ی بلند سرزمین هستی برسم و پرواز کنان نغمه سر دهم که من شیدای تو و عاشقانه دوستت دارم .
 
-_-_-_-_-_-_-_-_-_بیا تو لاو دات کام_-_-_-_-_-_-_-_-_-


کجایی ای رفیق نیمه راهم ، که من در چاه شب های سیاهم ، نمی بخشد کسی جز غم پنهانم ، نه تنها از تو نالم کز خدا هم .
 
-_-_-_-_-_-_-_-_-_بیا تو لاو دات کام_-_-_-_-_-_-_-_-_-


فقط او را صدا کردم نیامد ، تمام شب دعا کردم نیامد ، به من گفت باید با وفا بود ، به عهدش هم وفا کردم نیامد .
 
-_-_-_-_-_-_-_-_-_بیا تو لاو دات کام_-_-_-_-_-_-_-_-_-

آب و هوای چشمات چیزی مثل کویره ، هرکس اسیرش بشه بدون شک میمیره .
 
-_-_-_-_-_-_-_-_-_بیا تو لاو دات کام_-_-_-_-_-_-_-_-_-


ای مهربانم ، ازین پس هر شب سراغت را از ماه می گیرم و هر روز به خورشید می سپارمت تا مبادا به سایه ی غم گرفتار شوی .
 
-_-_-_-_-_-_-_-_-_بیا تو لاو دات کام_-_-_-_-_-_-_-_-_-


تو را گم می کنم هر روز و پیدا می کنم هر شب ، بدین سان خواب ها را با تو زیبا می کنم هر شب ، تبی این کاه را چون کوه سنگین می کند ، آنگاه چه آتش ها که در این کوه برپا می کنم هر شب .
 
-_-_-_-_-_-_-_-_-_بیا تو لاو دات کام_-_-_-_-_-_-_-_-_-


اگر شبی فانوش نفسهای من خاموش شد ، اگر به حجله آشنایی برخوردی و عده ای به تو گفتند کبوترت در حسرت پر کشیدن پر پر زد ، تو حرفشان را باور نکن ! تمام این سال ها کنار من بودی ، کنار دلتنگی دفاترم !
 
-_-_-_-_-_-_-_-_-_بیا تو لاو دات کام_-_-_-_-_-_-_-_-_-


کاش می دانستند که دل من نه تلفن عمومیست و نه کلکسیونر عشق های رنگارنگ ، دل من آن طور که آنها فکر می کنند با همه مهربان هم نیست ، دل من تنها وحشی کوچکی است که با کمترین محبتی رام می شود ، دل کوچکم میترسد نمی خواهد اهلی شود ، به همین سادگی !
 
-_-_-_-_-_-_-_-_-_بیا تو لاو دات کام_-_-_-_-_-_-_-_-_-


اگه گفتی امروز چه روزیه ؟ بگو دیگه ! زیاد فکر نکن ! امروز همون روزیه که دلم برات تنگ شده !

-_-_-_-_-_-_-_-_-_بیا تو لاو دات کام_-_-_-_-_-_-_-_-_-


در کوچه ی عشق عاشقی کمرنگ است ، حرف دل عاشقان چه رنگارنگ است ، وقتی که ریا روی محبت باشد ، انگار تمام قلب ها از سنگ است .
 
-_-_-_-_-_-_-_-_-_بیا تو لاو دات کام_-_-_-_-_-_-_-_-_-


کبوترم ، لانه ی من بام توست ، کجا روم ؟ مرغ دلم رام توست ، پادشه کشور عشقم ولی ، نگین انگشتری ام نام توست .
 
-_-_-_-_-_-_-_-_-_بیا تو لاو دات کام_-_-_-_-_-_-_-_-_-


من یک ماهی کوچکم که توی قلب شیشه ای دل تو زندگی می کنم ، می دونی اگه دلت بشکنه من می میرم ؟
 
-_-_-_-_-_-_-_-_-_بیا تو لاو دات کام_-_-_-_-_-_-_-_-_-

می شود ای دوست آیا آن نگاهت را خرید ؟ یا برای آسمان ها روی ماهت را خرید ؟ من دلم لبریز از آشوب و زنگار رو غم است ، می شود آیینه وش یه لحظه آهت را خرید ؟
 
-_-_-_-_-_-_-_-_-_بیا تو لاو دات کام_-_-_-_-_-_-_-_-_-


درویشم و درویش تر از خود ندیدم ، همرنگ دلم عاشق و درویش ندیدم ، عمریست که من عابر این راه غریبم ، جز سایه ی خود همسفری بیش ندیدم .
 
-_-_-_-_-_-_-_-_-_بیا تو لاو دات کام_-_-_-_-_-_-_-_-_-


آن عشق را در تو ، تو را در دل ، دل را در موقع طپیدن به تو دوست دارم .
 
-_-_-_-_-_-_-_-_-_بیا تو لاو دات کام_-_-_-_-_-_-_-_-_-


هرگز به احساساتی که در اولین برخورد از کسی پیدا می کنید اعتماد نکنید !
 
-_-_-_-_-_-_-_-_-_بیا تو لاو دات کام_-_-_-_-_-_-_-_-_-


اسرار خویش به کسی مگوی ، زیرا سینه ای که در حفظ راز خود به ستوه آید ، از سینه ی دیگران نباید انتظار امانت داشته باشد .
 
-_-_-_-_-_-_-_-_-_بیا تو لاو دات کام_-_-_-_-_-_-_-_-_-

محبت همه چیز را شکست می دهد و خود شکست نمی خورد .
 
-_-_-_-_-_-_-_-_-_بیا تو لاو دات کام_-_-_-_-_-_-_-_-_-

اگر قرار است برای چیزی زندگی خود را خرج کنیم ، بهتر آن است که آن را خرج لطافت یک لبخند و یا نوازشی عاشقانه کنیم . (شکسپیر)

-_-_-_-_-_-_-_-_-_بیا تو لاو دات کام_-_-_-_-_-_-_-_-_-

اس ام اس عاشقانه ۱۳۸۸ ،اسمس عاشقانه ،عکس عاشقانه ،پیامک عاشقانه ، پیامک اس ام اس ، پیامک تبریک ، پیامک فلسفی ، عکس داغ داغ ، عکس عاشقانه خفن ، عکس های باحال ، عکس های اسمسی ، عکس های خفن داغ داغ ،والپیپر عاشقانه ،عکس عکس عکس ، اس ام اس سرکاری ، اس ام اس عاشقانه سر کاری ، اس ام اس عاشقانه ، پیامک عشقی ،بوسه عاشقانه اس ام اس تولد اس ام اس مخصوص عشقی اس ام اس فلسفی اس ام اس عرفانی،پیامک جدید ، پیامک باحال ، اس ام اس باحال، اس ام اس جک ،پیامک جک ، پیامک جوک، اسمس جک ، جوک ، جک خنده دار ، پیامک خنده دار ، جوک ۱۳۸۸ ، جک ۱۳۸۸

پنج شنبه 28 / 7 / 1390برچسب:, :: 8:5 AM :: نويسنده : محسن باراني* نديم پرور

حسرتی گر به دلم هست همان دوری توست من پرستوی خزان دیده ی خاموش توام.

 

~*~*~*~*~*~*~*~*~*~*~*~*~*~*~*~

 

دلتنگ دلتنگیهایم،دلتنگتم

میشه تو اوج تنهاییهام با شما درد دل کنم؟

 

~*~*~*~*~*~*~*~*~*~*~*~*~*~*~*~ 

 

تو اى زیبا ترین شعر رهایی تو اى گلبرگ سرخ آشنایی میان كوچه هاى قلب تارم به دنبال تو میگردم كجائی؟‎

 

~*~*~*~*~*~*~*~*~*~*~*~*~*~*~*~ 

 

شادیهایم را به تو هدیه می کنم اندک بودنش را برمن خورده مگیر،این تمام سهم شادیهایم از روزگار است

 

~*~*~*~*~*~*~*~*~*~*~*~*~*~*~*~ 

 

تو كوچیكترین ستاره آسمون زندگیم هستى!

-

-

-

حالانوبت توست؟

یه دروغ بزرگ اما قشنگ درباره من بگو

 

~*~*~*~*~*~*~*~*~*~*~*~*~*~*~*~ 

 

Bib   biiiiib

Boro  kenar  khis

Nashi

.

.

.

In  sms  abdare!

Chon  ye  mache

Gonde  hamraheshe

***m m m m m m m mach**

 

~*~*~*~*~*~*~*~*~*~*~*~*~*~*~*~ 

 

گویند باغبان عمری طولانی دارد چون با گل سروكار دارد ،ولی من عمر طولانی تر از باغبان دارم چون رفیقی زیباتر از گل دارم

 

~*~*~*~*~*~*~*~*~*~*~*~*~*~*~*~ 

 

Hich chize in zendegi paydar nist

hata budan va Nabudane ma

Hich chize in zendegi mandani nist

hata negaH haye sarde ma

Hich chize in 2nya budani nist

hata tanhayie Shabhaye ma

 

~*~*~*~*~*~*~*~*~*~*~*~*~*~*~*~ 

 

برای کشتن یک پرنده فقط یک قیچی لازم است،البته نیازی نیست انرا در قلبش فرو کنی،فقط کافیست پرهایش را بچینی،پرنده از خاطره ی پرواز خودش را به ته دره خواهد انداخت...

 

~*~*~*~*~*~*~*~*~*~*~*~*~*~*~*~ 

 

یک روز زمین جوانی کردو عاشق خورشید شدوبه او گفت: دورت بگردم،زمین هنوزپای حرفش ایستاده.

 

~*~*~*~*~*~*~*~*~*~*~*~*~*~*~*~ 

 

تو روز های ابری گل های آفتابگردون بلاتكلیفن!

مثل همه روز های من بی تو

 

~*~*~*~*~*~*~*~*~*~*~*~*~*~*~*~ 

 

آن روز هوا هواى بى صبرى شد،

خورشید اسیر ظلمتى جبرى شد،

آن روز كه دلم هواى باریدن داشت،

تا آه كشیدم آسمان ابرى شد

 
~*~*~*~*~*~*~*~*~*~*~*~*~*~*~*~
 

 

10

20

30

40

50

60

70

80

90

100

150

200

320

450

538

3090

4300

50050

600100

7020800

80550068

9999999900

ta key mikhay beshmari

man bishtar az ina doset daram

 

~*~*~*~*~*~*~*~*~*~*~*~*~*~*~*~ 

 

مهرت ای دوست زمانی زدلم پاك شودكه همه پیكرمن زیرزمین خاك شود

 

~*~*~*~*~*~*~*~*~*~*~*~*~*~*~*~ 

 

سرودانتظارتوترانه دلم شده "بازم امیددیدنت بهانه دلم شده"

 

~*~*~*~*~*~*~*~*~*~*~*~*~*~*~*~ 

 

نگاه كن توبه آینده نشكن زلبت خنده روى صفحه ءهستى دل درپى دلبنده.

 

~*~*~*~*~*~*~*~*~*~*~*~*~*~*~*~ 

 

Az piri porsidam che zamani ensan pir migardad farmood dorost zamani ke az gozashte khod pashiman va afsoos an ra bokhorad

 

~*~*~*~*~*~*~*~*~*~*~*~*~*~*~*~ 

 

تنها شادی زندگی ام این است كه هیچ كس نمی داند تا چه حد غمگینم !

 

~*~*~*~*~*~*~*~*~*~*~*~*~*~*~*~ 

 

شبت پراز‎ ‎ستاره هایی باشه كه هر‎ ‎شب سفارشتو‎ ‎بخدا‎ ‎میكنن تا‎ ‎همیشه ماه بمونی‎

 

تو صمیمی تر از آنی که دلم میپنداشت / دل تو با همه آینه ها نسبت داشت

تو همان ساده سرسبز نجیبی که / خدا در میان دل پاکت ، صدف آینه کاشت

 

~*~*~*~*~*~*~*~*~*~*~*~*~

 

رسم این شهر عجیب است ، بیا برگردیم / قصد این قوم فریب است ، بیا برگردیم

آن که یک روز دل به نگاهش دادیم / خنده اش سرد و غریب است ، بیا برگردیم

عشق ، بازیچه شهر است ولی در ده ما / دختر عشق ، نجیب است ، بیا برگردیم

 

 
~*~*~*~*~*~*~*~*~*~*~*~*~
 

 

نام تو را تا میبرم قلبم غریبی میکند / چشم انتظاری در دلم ، درد عجیبی میکند

 

~*~*~*~*~*~*~*~*~*~*~*~*~ 

 

من اگر کسی رو داشتم دیگه در به در نبودم / با غم غربت و اندوه دیگه همسفر نبودم

 

~*~*~*~*~*~*~*~*~*~*~*~*~ 

 

آه میکشم تو را با تمام انتظار / پر شکوفه کن مرا ای کرامت بهار

میرسد بهار و من بی شکوفه ام هنوز / آفتاب من بتاب ، مهربان من بتاب

 

~*~*~*~*~*~*~*~*~*~*~*~*~ 

 

هر شب ز غم عشق تو من خواب ندارم / فکر دل من کن که دگر تاب ندارم

پس گریه نمودم ز فدای غم عشقت / چشمم به زبان آمد و گفت اشک ندارم

 

~*~*~*~*~*~*~*~*~*~*~*~*~ 

 

نوشتم حرف دل تا تو بخوانی / که چون دورم ز تو ، دردم بدانی

به غیر از تو کسی را من ندارم ، تو را تا بی نهایت دوست دارم

 

~*~*~*~*~*~*~*~*~*~*~*~*~ 

 

کاش وقتی آسمان بارانی است ، چشم را با اشک باران تر کنیم

کاش وقتی که تنها میشویم ، لحظه ای را یاد یکدیگر کنیم

 

~*~*~*~*~*~*~*~*~*~*~*~*~ 

 

خداوندا ، تو گفتی که در قلب شکسته خانه داری

شکسته قلب من ، جانا به عهد خود وفا کن

 

~*~*~*~*~*~*~*~*~*~*~*~*~ 

 

دود اگر بالا نشیند ، کسر شان شعله نیست

جای چشم ابرو نگیرد ، گرچه او بالاتر است

 

~*~*~*~*~*~*~*~*~*~*~*~*~ 

 

به چه آید این دل من که کسی نگاه دارد / نه به درد آشنایی نه به دلی راه دارد

 

~*~*~*~*~*~*~*~*~*~*~*~*~ 

 

اگر به سویت این چنین دویده ام / به عشق  عاشقم ، نه بر وصال تو

به ظلمت شبان بی فروغ من / خیال عشق خوشتر از خیال تو

پنج شنبه 28 / 7 / 1390برچسب:, :: 8:1 AM :: نويسنده : محسن باراني* نديم پرور

8 نکته کامپیوتری مهم و شاید خنده دار!!!!

افراد زیادی از خیلی تعاریف و نکات ابتدایی کامپیوتر که برای اکثر مردم خصوصآ جوانان بسیار بدیهی و جا افتاده است ، بی اطلاع هستند و در دنیای مجازی اینترنت ممکن است با اصطلاحات و مواردی روبرو شوند که آنها را دچار سردرگمی یا مشکل کند.
در ادامه به توضیح برخی از نکاتی می پردازیم که هر کاربر ساده کامپیوتر باید بداند. اگر از کاربران تازه کار رایانه و اینترنت هستید توصیه می کنیم این مطلب را با دقت بخوانید.

 

 

 

 

 

برای خواندن جزئیات  بیشتر .لطف کنید به ادامه مطلب برویید .

                                                                                                        نظر گلتونو فراموش نکنید !!



ادامه مطلب ...
شنبه 26 / 7 / 1390برچسب:, :: 9:57 AM :: نويسنده : محسن باراني* نديم پرور

 

امروز از ان روزهایی است که دلم هوای اغوشت را دارد

                      افسوس که جز پاهای بغل کرده ام مهمان دیگری ندارم....

 

 

آسان نیست در پس خنده های مصنوعی

                   گریه های دلت را در بی پناهیت

                              در پشت هزاران دروغ پنهان کنی....

 

 

می میرم

 
 

ازمن آزرده مشو میروم از خانه ی تو

قبل رفتن توبدان عاشق وبی تقصیرم

تو اگر خسته ای از دست دلم حرفی نیست

امرکن تا که بمیرم به خدا می میرم......

 

 

 

اینکه چقدر از آن روزها گذشته،

 یا اینکه چقدر هردویمان عوض شده ایم،

 یا اینکه هر کداممان کجای دنیا افتاده ایم...

اصلا مهم نیست!

 باز باران که ببارد ...

هر وقت که می خواهد باشد دلم هوایت را می کند....

 

 

 

چقدر سرد است!

وقتی...

می خواهمت و نیستی...

شنبه 26 / 7 / 1390برچسب:, :: 7:51 AM :: نويسنده : محسن باراني* نديم پرور

داستان ديوانگی و عشقداستان ديوانگی و

زمان های قديم٬ وقتی هنوز راه بشر به زمين باز نشده بود. فضيلت ها و تباهی ها دور هم جمع شده بودند.

ذکاوت گفت بياييد بازی کنيم. مثل قايم باشک!

ديوانگی فرياد زد: آره قبوله من چشم می زارم!

چون کسی نمی خواست دنبال ديوانگی بگردد٬‌ همه قبول کردند.

ديوانگی چشم هايش را بست و شروع به شمردن کرد: يک٬ ... دو٬ ... سه٬ ... !

همه به دنبال جايی بودند که قايم بشوند.

نظافت خودش را به شاخ ماه آويزان کرد.

خيانت خودش را داخل انبوهی از زباله ها مخفی کرد.

اصالت به ميان ابر ها رفت.

هوس به مرکز زمين راه افتاد.

دروغ که می گفت به اعماق کوير خواهد رفت٬ به اعماق دريا رفت.

طعم داخل يک سيب سرخ قرار گرفت.

حسادت هم رفت داخل يک چاه عميق.

آرام آرام همه قايم شده بودند و

ديوانگی همچنان می شمرد: هفتادو سه٬ هفتادو چهار٬ ...

اما عشق هنوز معطل بود و نمی دانست به کجا برود.

تعجبی هم ندارد. قايم کردن عشق خيلی سخت است.

ديوانگی داشت به عدد ۱۰۰ نزديک می شد٬ که عشق رفت وسط يک دسته گل رز آرام نشت.

ديوانگی فرياد زد: دارم ميام. دارم ميام ...

همان اول کار تنبلی را ديد. تنبلی اصلا تلاش نکرده بود تا قايم شود.

بعد هم نظافت را يافت. خلاصه نوبت به ديگران رسيد. اما از عشق خبری نبود.

ديوانگی ديگر خسته شده بود که حسادت حسوديش گرفت و آرام در گوش او گفت: عشق در آن سوی گل رز مخفی شده است.

ديوانگی با هيجان زيادی يک شاخه گل از درخت کند و آن را با تمام قدرت داخل گل های رز فرو برد.

صدای ناله ای بلند شد.

عشق از داخل شاخه ها بيرون آمد٬ دست هايش را جلوی صورتش گرفته بود و از بين انگشتانش خون می ريخت.

شاخهء درخت٬ چشمان عشق را کور کرده بود.

ديوانگی که خيلی ترسيده بود با شرمندگی گفت

حالا من چی کار کنم؟ چگونه می توانم جبران کنم؟

عشق جواب داد: مهم نيست دوست من٬ تو ديگه نميتونی کاری بکنی٬ فقط ازت خواهش می کنم از اين به بعد يار من باش.

همه جا همراهم باش تا راه را گم نکنم.

و از همان روز تا هميشه عشق و ديوانگی همراه يکديگر به احساس تمام آدم های عاشق سرک می کشند ...

نظرت چیه؟



عشقداستان ديوانگی و عشق

شنبه 26 / 7 / 1390برچسب:, :: 7:32 AM :: نويسنده : محسن باراني* نديم پرور
تنهایی بد دردیه بخدا

شب عروسیه، آخره شبه ، خیلی سر و صدا هست. میگن عروس رفته تو اتاق لباسهاشو عوض کنه هر چی منتظر شدن برنگشته، در را هم قفل کرده. داماد سروسیمه پشت در راه میره داره از نگرانی و ناراحتی دیوونه می شه. مامان بابای دختره پشت در داد میزنند: مریم ، دخترم ، در را باز کن. مریم جان سالمی ؟؟؟ آخرش داماد طاقت نمیاره با هر مصیبتی شده در رو می شکنه میرند تو. مریم ناز مامان بابا مثل یه عروسک زیبا کف اتاق خوابیده. لباس قشنگ عروسیش با خون یکی شده ، ولی رو لباش لبخنده! همه مات و مبهوت دارند به این صحنه نگاه می کنند. کنار دست مریم یه کاغذ هست، یه کاغذی که با خون یکی شده. بابای مریم میره جلو هنوزم چیزی را که میبینه باور نمی کنه، با دستایی لرزان کاغذ را بر میداره، بازش می کنه و می خونه :
 
 
سلام عزیزم. دارم برات نامه می نویسم. آخرین نامه ی زندگیمو. آخه اینجا آخر خط زندگیمه. کاش منو تو لباس عروسی می دیدی. مگه نه اینکه همیشه آرزوت همین بود؟! علی جان دارم میرم. دارم میرم که بدونی تا آخرش رو حرفام ایستادم. می بینی علی بازم تونستم باهات حرف بزنم.
 

 دیدی بهت گفتم باز هم با هم حرف می زنیم. ولی کاش منم حرفای تو را می شنیدم. دارم میرم چون قسم خوردم ، تو هم خوردی، یادته؟! گفتم یا تو یا مرگ، تو هم گفتی ، یادته؟! علی تو اینجا نیستی، من تو لباس عروسم ولی تو کجایی؟! داماد قلبم تویی، چرا کنارم نمیای؟! کاش بودی می دیدی مریمت چطوری داره لباس عروسیشو با خون رگش رنگ می کنه. کاش بودی و می دیدی مریمت تا آخرش رو حرفاش موند. علی مریمت داره میره که بهت ثابت کنه دوستت داشت. حالا که چشمام دارند سیاهی میرند، حالا که همه بدنم داره می لرزه ، همه زندگیم مثل یه سریال از جلوی چشمام میگذره. روزی که نگاهم تو نگاهت گره خورد، یادته؟! روزی که دلامون لرزید، یادته؟! روزای خوب عاشقیمون، یادته؟! نقشه های آیندمون، یادته؟! علی من یادمه، یادمه چطور بزرگترهامون، همونهایی که همه زندگیشون بودیم پا روی قلب هردومون گذاشتند. یادمه روزی که بابات از خونه پرتت کرد بیرون که اگه دوستش داری تنها برو سراغش.
 
یادمه روزی که بابام خوابوند زیر گوشت که دیگه حق نداری اسمشو بیاری. یادته اون روز چقدر گریه کردم، تو اشکامو پاک کردی و گفتی گریه می کنی چشمات قشنگتر می شه! می گفتی که من بخندم. علی حالا بیا ببین چشمام به اندازه کافی قشنگ شده یا بازم گریه کنم. هنوز یادمه روزی که بابات فرستادت شهر غریب که چشمات تو چشمای من نیافته ولی نمی دونست عشق تو ، تو قلب منه نه تو چشمام. روزی که بابام ما را از شهر و دیار آواره کرد چون من دل به عشقی داده بودم که دستاش خالی بود که واسه آینده ام پول نداشت ولی نمی دونست آرزوهای من تو نگاه تو بود نه تو دستات. دارم به قولم عمل می کنم. هنوزم رو حرفم هستم یا تو یا مرگ. پامو از این اتاق بزارم بیرون دیگه مال تو نیستم دیگه تو را ندارم. نمی تونم ببینم بجای دستای گرم تو ، دستای یخ زده ی غریبه ایی تو دستام باشه. همین جا تمومش می کنم. واسه مردن دیگه از بابام اجازه نمی خوام. وای علی کاش بودی می دیدی رنگ قرمز خون با رنگ سفید لباس عروس چقدر بهم میان! عزیزم دیگه نای نوشتن ندارم. دلم برات خیلی تنگ شده. می خوام ببینمت. دستم می لرزه. طرح چشمات پیشه رومه. دستمو بگیر. منم باهات میام ….
 
پدر مریم نامه تو دستشه ، کمرش شکست ، بالای سر جنازه ی دختر قشنگش ایستاده و گریه می کنه. سرشو بر گردوند که به جمعیت بهت زده و داغدار پشت سرش بگه چه خاکی تو سرش شده که توی چهار چوب در یه قامت آشنا می بینه. آره پدر علی بود، اونم یه نامه تو دستشه، چشماش قرمزه، صورتش با اشک یکی شده بود. نگاه دو تا پدر تو هم گره خورد نگاهی که خیلی حرفها توش بود. هر دو سکوت کردند و بهم نگاه کردند سکوتی که فریاد دردهاشون بود. پدر علی هم اومده بود نامه ی پسرشو برسونه بدست مریم اومده بود که بگه پسرش به قولش عمل کرده ولی دیر رسیده بود. حالا همه چیز تمام شده بود و کتاب عشق علی و مریم بسته شده. حالا دیگه دو تا قلب نادم و پشیمون دو پدر مونده و اشکای سرد دو مادر و یه دل داغ دیده از یه داماد نگون بخت! مابقی هر چی مونده گذر زمانه و آینده و باز هم اشتباهاتی که فرصتی واسه جبران پیدا نمی کنند…


شنبه 26 / 7 / 1390برچسب:, :: 7:20 AM :: نويسنده : محسن باراني* نديم پرور

داستان کوتاه و فوق العاده غمگین (از من بگذر دخترك فلج)


دختر زیبایی بود. پشت پنجره بود. او هم نگاه پسر میکرد. نگاهش که ادامه داشت پسر جرأت کرد. اشاره کرد که دختر بیرون بیاید. دختر لبخند زد

 

بعدا پسر فهمید چه لبخند تلخی است. نگاه هم میکردند. پسر این

پا و آن پا کرد. سه بار تا سر کوچه رفت و برگشت. باز با

دست اشاره کرد که دختر بیرون بیاید. صورت دختر

گرد و معصومانه بودکاغذ مچاله شده ای را از پنجره

بیرون انداخت. رویش نوشته شده بود

از من بگذر ... چون نمیتوانم


چهار شنبه 25 / 7 / 1390برچسب:, :: 10:46 PM :: نويسنده : محسن باراني* نديم پرور
معنای عشق
د

خترک شانزده ساله بود که برای اولین بار عاشق پسر شد.. پسر قدبلند بود، صدای بمی داشت و همیشه شاگرد اول کلاس بود. دختر خجالتی نبود اما نمی خواست احساسات خود را به پسر ابراز کند، از اینکه راز این عشق را در قلبش نگه می داشت و دورادور او را می دید احساس خوشبختی می کرد...

در آن روزها، حتی یک سلام به یکدیگر، دل دختر را گرم می کرد. او که ساختن ستاره های کاغذی را یاد گرفته بود هر روز روی کاغذ کوچکی یک جمله برای پسر می نوشت و کاغذ را به شکل ستاره ای زیبا تا می کرد و داخل یک بطری بزرگ می انداخت. دختر با دیدن پیکر برتزنده پسر با خود می گفت پسری مثل او دختری با موهای بلند و چشمان درشت را دوست خواهد داشت.دختر موهایی بسیار سیاه ولی کوتاه داشت و وقتی لبخند می زد چشمانش به باریکی یک خط می شد.

در ۱۹ سالگی دختر وارد یک دانشگاه متوسط شد و پسر با نمره ممتاز به دانشگاهی بزرگ در پایتخت راه یافت. یک شب، هنگامی که همه دختران خوابگاه برای دوست پسرهای خود نامه می نوشتند یا تلفنی با آنها حرف می زدند، دختر در سکوت به شماره ای که از مدت ها پیش حفظ کرده بود نگاه می کرد. آن شب برای نخستین بار دلتنگی را به معنای واقعی حس کرد.
روزها می گذشت و او زندگی رنگارنگ دانشگاهی را بدون توجه پشت سر می گذاشت. به یاد نداشت چند بار دست های دوستی را که به سویش دراز می شد، رد کرده بود. در این چهار سال تنها در پی آن بود که برای فوق لیسانس در دانشگاهی که پسر درس می خواند، پذیرفته شود. در تمام این مدت دختر یک بار هم موهایش را کوتاه نکرد.
دختر بیست و دو ساله بود که به عنوان شاگرد اول وارد دانشگاه پسر شد. اما پسر در همان سال فارغ التحصیل شد و کاری در مدرسه دولتی پیدا کرد. زندگی دختر مثل گذشته ادامه داشت و بطری های روی قفسه اش به شش تا رسیده بود.
دختر در بیست و پنج سالگی از دانشگاه فارغ التحصیل شد و در شهر پسر کاری پیدا کرد. در تماس با دوستان دیگرش شنید که پسر شرکتی باز کرده و تجارت موفقی را آغاز کرده است. چند ماه بعد، دختر کارت دعوت مراسم ازدواج پسر را دریافت کرد. در مراسم عروسی، دختر به چهره شاد و خوشبخت عروس و داماد چشم دوخته بود و بدون آنکه شرابی بنوشد، مست شد.

زندگی ادامه داشت. دختر دیگر جوان نبود، در بیست و هفت سالگی با یکی از همکارانش ازدواج کرد. شب قبل از مراسم ازدواجش، مثل گذشته روی یک کاغذ کوچک نوشت: فردا ازدواج می کنم اما قلبم از آن توست… و کاغذ را به شکل ستاره ای زیبا تا کرد.

 

ده سال بعد، روزی دختر به طور اتفاقی شنید که شرکت پسر با مشکلات بزرگی مواجه شده و در حال ورشکستگی است. همسرش از او جدا شده و طلبکارانش هر روز او را آزار می دهند. دختر بسیار نگران شد و به جستجویش رفت.. شبی در باشگاهی، پسر را مست پیدا کرد. دختر حرف زیادی نزد، تنها کارت بانکی خود را که تمام پس اندازش در آن بود در دست پسر گذاشت. پسر دست دختر را محکم گرفت، اما دختر با لبخند دستش را رد کرد و گفت: مست هستید، مواظب خودتان باشید.
زن پنجاه و پنج ساله شد، از همسرش جدا شده بود و تنها زندگی می کرد. در این سالها پسر با پول های دختر تجارت خود را نجات داد. روزی دختر را پیدا کرد و خواست دو برابر آن پول و ۲۰ درصد سهام شرکت خود را به او بدهد اما دختر همه را رد کرد و پیش از آنکه پسر حرفی بزند گفت: دوست هستیم، مگر نه؟
پسر برای مدت طولانی به او نگاه کرد و در آخر لبخند زد.
چند ماه بعد، پسر دوباره ازدواج کرد، دختر نامه تبریک زیبایی برایش نوشت ولی به مراسم عروسی اش نرفت.
مدتی بعد دختر به شدت مریض شد، در آخرین روزهای زندگیش، هر روز در بیمارستان یک ستاره زیبا می ساخت. در آخرین لحظه، در میان دوستان و اعضای خانواده اش، پسر را بازشناخت و گفت: در قفسه خانه ام سی و شش بطری دارم، می توانید آن را برای من نگهدارید؟
پسر پذیرفت و دختر با لبخند آرامش جان سپرد.

 


مرد هفتاد و هفت ساله در حیاط خانه اش در حال استراحت بود که ناگهان نوه اش یک ستاره زیبا را در دستش گذاشت و پرسید: پدر بزرگ، نوشته های روی این ستاره چیست؟
مرد با دیدن ستاره باز شده و خواندن جمله رویش، مبهوت پرسید: این را از کجا پیدا کردی؟ کودک جواب داد: از بطری روی کتاب خانه پیدایش کردم.
پدربزرگ، رویش چه نوشته شده است؟
پدربزرگ، چرا گریه می کنید؟
کاغذ به زمین افتاد. رویش نوشته شده بود
:

معنای خوشبختی این است که در دنیا کسی هست که بی اعتنا به نتیجه ، دوستت دارد

چهار شنبه 25 / 7 / 1390برچسب:, :: 10:38 PM :: نويسنده : محسن باراني* نديم پرور

http://pix2pix.org/my_unzip/131520284502.jpghttp://pix2pix.org/my_unzip/131520284517.jpg

لطف کنید به ادامه مطلب برویید!!

نظر گلتونو فراموش نکنید



ادامه مطلب ...
سه شنبه 24 / 7 / 1390برچسب:, :: 7:45 PM :: نويسنده : محسن باراني* نديم پرور

دریاچه Yueyatsyuan (به معنی ماه نو ) توسط کوه ها و شن زار های کویری محاصره شده است. در قدیم از آن بعنوان استخر شفا بخش و یا گودال داخل شن نام برده شده است. آب این دریاچه بسیار شفاف است و در وسط کویری که همه اش از شن زارمیباشد مثل یک معجزه است. این دریاچه جالب در 5 کیلومتری جنوب غرب دانهوانگ در استان گانسو چین واقع شده است. عمق این دریاچه در عمیق ترین نقطه به هفت متر میرسد.

برای جزئیات بیشتر به ادامه مطلب برویید!!



ادامه مطلب ...
سه شنبه 24 / 7 / 1390برچسب:, :: 7:37 PM :: نويسنده : محسن باراني* نديم پرور

هرکسی با دیدن ای تصاویر فکر میکنه که این دختر واقعا معلق در هواست یا این که دارای یه قدرت خارق العادست، اما حقیقت اینه که این هنر عکاسیه که همه رو به اشتباه میندازه. خانم ناتسومی هایاشی به کمک یکی از دوستانش تونست با این عکسها خودشو به عنوان یه هنرمند معرفی کنه و به عنوان عکاس هنری شغل پیدا کنه.

هایاشی برای هرکدوم از این عکسا نزدیک به ۳۰۰ بار پریده تا اون عکس مورد نظر رو پیدا کنه، از همه جالب تر اینه که ژست و حالتش تو عکسها خیلی طبیعی و با همینا مدتی چندین سایتو تو توکیو سر کار گذاشته بود.


برای خواندن جزئیات بیشتر به ادامه مطلب برویید



ادامه مطلب ...
سه شنبه 24 / 7 / 1390برچسب:, :: 7:27 PM :: نويسنده : محسن باراني* نديم پرور

http://pix2pix.org/my_unzip/13162057507.jpghttp://pix2pix.org/my_unzip/13162057505.jpg

برای دیدن بقیه عکسها حدیثه به ادامه مطلب برویید

                                                                                 عزیزان نظر گلتونو فراموش نکنید



ادامه مطلب ...
سه شنبه 24 / 7 / 1390برچسب:, :: 7:15 PM :: نويسنده : محسن باراني* نديم پرور

برای دیدن بقیه عکسها.لطف کنید به ادامه مطلب برویید !!



ادامه مطلب ...
سه شنبه 24 / 7 / 1390برچسب:, :: 7:2 AM :: نويسنده : محسن باراني* نديم پرور

http://www.napic.org/picture/napic/napic/2011/10/Bita_Saharkhiz-1.jpg?9d71d9http://www.napic.org/picture/napic/napic/2011/10/Bita_Saharkhiz-2.jpg?9d71d9

برای دیدن عکس های بیشتر به ادامه مطلب برویید

                                                                                                 عریزان نظر گلتونو فراموش نکنید



ادامه مطلب ...
پنج شنبه 21 / 7 / 1390برچسب:, :: 6:39 AM :: نويسنده : محسن باراني* نديم پرور

تصاویر جدید و دیدنی الهه حصاری

تصاویر جدید و دیدنی الهه حصاری

برای دیدن بقیه عکسها .لطف کنید به ادامه مطلب برویید

عزیزان نظر انتقاد پیشنهاد یادتون نره .رضایت شما آرزوی قلبی ماست



ادامه مطلب ...
دو شنبه 16 / 7 / 1390برچسب:, :: 6:51 AM :: نويسنده : محسن باراني* نديم پرور

گران ترين اتومبيل دنيا ديوانه تان مي کند!
کمپاني مرسدس بنز تعدادي از مهندسان حرفه اي خود را بسيج کرد تا با حمايت شرکت الماني تايرسازي فولدا, اين کوپه 8 مليون دلاري قدرتمند را توليد کند. اين خودرو از يک موتور 12 سيلندر 6 ليتري با دو توربو شارژر استفاده مي کند که قادر است 700 اسب بخار قدرت توليد کند. در اين خودرو از لاستيک هاي مخصوص ساخت فولدا لستفاده شده است.با اين خودرو مي باخ نشان داد که مي تواند خودروهايي ويژه براي جلب توجه خريداران توليد نمايد.
 
متخصصان مي گويند اين خودرو براي رقابت با رولز رويس 100EX ساخته شده است.در ساخت اين خودرو 10 تيم از مهندسان کارازموده همکاري داشته اند. طرح خارجي اين خودرو توسط يک گروه 4 نفره از دانش اموزان مدرسه طراحي «فورزهيم» در آلمان شکل گرفته تا تداعي کنندة يکي از مدل هاي قديمي و مشهور مي باخ يعني SW38 باشد, خودرويي که در سال 1939 با همکاري شرکت فولدا براي آزمايش لاستيک هاي آن شرکت در سرعت هاي بالا ساخته شد اما متاسفانه در جنگ جهاني دوم از بين رفت.وجود همين مساله در کتاب خاطرات شرکت فولدا که مالک شرکت گودير نيز مي باشد,باعث شد تا مرسدس اين امکان را پيدا کند که خودرويي مشابه ان را بسلزد.
 
لطف کنید به ادامه مطلب برویید !!!!!!!!!!!!


ادامه مطلب ...
دو شنبه 16 / 7 / 1390برچسب:, :: 6:30 AM :: نويسنده : محسن باراني* نديم پرور

http://www.napic.org/picture/napic/napic/2011/01/WeirdbuildingWallpapernapicphotopicture-1.jpg?9d71d9

http://www.napic.org/picture/napic/napic/2011/01/WeirdbuildingWallpapernapicphotopicture-16.jpg?9d71d9

به ادامه مطلب برویید



ادامه مطلب ...
چهار شنبه 11 / 7 / 1390برچسب:, :: 10:24 AM :: نويسنده : محسن باراني* نديم پرور

آیا ثروتمند تر از بیل گیتس کسی هست !!!!!!!!!!!!!!!!!!؟

 

  

 

از بیل گیتس پرسیدن از تو ثروت

 

مندتر هم هست؟

 

 

در جواب گفت بله فقط یک نفر. پرسیدن کی؟

 

 

در جواب گفت سالها پیش زمانی که از اداره اخراج شدم و تازه اندیشه‌ی طراحی مایکروسافت رو توی ذهنم پی ریزی می‌کردم، در فرودگاهی در نیویورک قبل از پرواز، چشمم به این نشریه ها و روزنامه ها افتاد. از تیتر یک روزنامه خیلی خوشم اومد، دست کردم توی جیبم که روزنامه رو بخرم دیدم که پول خورد ندارم و اومدم منصرف بشم که دیدم یک پسربچه سیاه پوست روزنامه فروش وقتی این نگاه پر توجه من رو دید گفت این روزنامه مال خودت بخشیدمش به خودت بردار برای خودت.

 

 

گفتم آخه من پول خورد ندارم گفت برای خودت بخشیدمش برای خودت.

 

 

سه ماه بعد بر حسب تصادف توی همون فرودگاه و همون سالن پرواز چشمم به یه مجله خورد دست کردم تو جیبم باز دیدم پول خورد ندارم باز همون بچه بهم گفت این مجله رو بردار برا خودت، گفتم پسرجون چند وقت پیش یه روزنامه بهم بخشیدی. هر کسی میاد اینجا دچار این مسئله میشه بهش میبخشی؟!

 

 

پسره گفت آره من دلم میخواد ببخشم از سود خودمه که میبخشم.

 

 

به قدری این جمله و نگاه پسر تو ذهن من مونده که میگم خدایا این بر مبنای چه احساسی اینا رو میگه.

 

 

زمانی که به اوج قدرت رسیدم تصمیم گرفتم این فرد رو پیدا کنم و جبران گذشته رو بکنم.

 

 

گروهی تشکیل دادم بعد از 19 سال گفتم که برید و اونی که در فلان فرودگاه روزنامه میفروخت رو پیدا کنید. یک ماه و نیم مطالعه کردند و متوجه شدند یک فرد سیاه پوسته که الان دربان یک سالن تئاتره. خلاصه دعوتش کردن اداره.

 

 

ازش پرسیدم من رو میشناسی. گفت بله، جناب عالی آقای بیل گیتس معروفید که دنیا میشناسدتون.

 

 

سالها پیش زمانی که تو پسربچه بودی و روزنامه میفروختی من یه همچین صحنه ای از تو دیدم.

 

 

گفت که طبیعیه. این حس و حال خودم بود.

 

 

گفتم میدونی چه کارت دارم، میخوام اون محبتی که به من کردی رو جبران کنم.

 

 

گفت که چطوری؟

 

 

گفتم هر چیزی که بخوای بهت میدم.

 

 

(خود بیل گیتس میگه خود این جوونه مرتب میخندید وقتی با من صحبت میکرد)

 

 

پسره سیاه پوست گفت هر چی بخوام بهم میدی؟

 

 

گفتم هرچی که بخوای.

 

 

گفت هر چی بخوام؟

 

 

گفتم آره هر چی که بخوای بهت میدم.

 

 

من به 50 کشور آفریقایی وام دادم به اندازه تمام اونا به تو میبخشم.

 

 

گفت آقای بیل گیتس نمیتونی جبران کنی.

 

 

پرسیدم واسه چی نمیتونم جبران کنم؟

 

 

پسره سیاه پوست گفت که: فرق من با تو در اینه که من در اوج نداشتنم به تو بخشیدم ولی تو در اوج داشتنت میخوای به من ببخشی و این چیزی رو جبران نمیکنه.

 

بیل گیتس میگه همواره احساس میکنم ثروتمندتر از من کسی نیست جز این جوان 32 ساله سیاه پوست.

 

چهار شنبه 11 / 7 / 1390برچسب:, :: 10:19 AM :: نويسنده : محسن باراني* نديم پرور

http://www.napic.org/picture/napic/napic/2011/04/Napic.org-Klipart-%E2%80%93-Jewelry-Embellishment-11.jpg?9d71d9

http://www.napic.org/picture/napic/napic/2011/04/Napic.org-Klipart-%E2%80%93-Jewelry-Embellishment-12.jpg?9d71d9

http://www.napic.org/picture/napic/napic/2011/04/Napic.org-Klipart-%E2%80%93-Jewelry-Embellishment-13.jpg?9d71d9

برای دیدن بقیه عکسه به ادامه مطلب برویید



ادامه مطلب ...
چهار شنبه 11 / 7 / 1390برچسب:, :: 9:49 AM :: نويسنده : محسن باراني* نديم پرور

http://www.napic.org/picture/napic/napic/2011/07/Shabnam-Gholikhani-1.jpg?9d71d9

http://www.napic.org/picture/napic/napic/2011/07/Shabnam-Gholikhani-4.jpg?9d71d9

لطف کنید به ادامه مطلب برویید



ادامه مطلب ...
چهار شنبه 11 / 7 / 1390برچسب:, :: 9:41 AM :: نويسنده : محسن باراني* نديم پرور

http://www.napic.org/picture/napic/napic/2011/08/napic.org-weaver.jpg?9d71d9

weaver main 100,000 خلال دندان و 35 سال زمان   مجسمه های باور
نکردنی art

 

 

 

 

http://www.napic.org/picture/napic/napic/2011/08/napic.org-weaver-1.jpg?9d71d9

http://www.napic.org/picture/napic/napic/2011/08/napic.org-weaver-2.jpg?9d71d9

http://www.napic.org/picture/napic/napic/2011/08/napic.org-weaver-3.jpg?9d71d9

http://www.napic.org/picture/napic/napic/2011/08/napic.org-weaver-4.jpg?9d71d9

http://www.napic.org/picture/napic/napic/2011/08/napic.org-weaver-5.jpg?9d71d9

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

چهار شنبه 11 / 7 / 1390برچسب:, :: 9:30 AM :: نويسنده : محسن باراني* نديم پرور

درباره وبلاگ

هیچ وقت خودت را برای كسی شرح نده كسی كه تورا دوست داشته باشد نیازی یه این كار ندارد وكسی كه تورا دوست ندارد ان را باور نخواهد كرد. دوستان خيلي ببخشيد كه هميشه نميتونم براتون آپ باشم .چون دارم ميرم يه جايي كه يه يك سال و نيم طول ميكشه كه دوباره برگردم............ انشاال....... وقتي كه برگشتم كارمو به شكل جدي دنبال ميكنم و پاسخگويي شما دوستان گلم هميشه هستم . باراني
موضوعات


ورود اعضا:


نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 1
بازدید دیروز : 1
بازدید هفته : 15
بازدید ماه : 538
بازدید کل : 566543
تعداد مطالب : 108
تعداد نظرات : 69
تعداد آنلاین : 1



Alternative content


: دوستان نظر فراموش نشه ... دوستون دارم